آمد دوباره ربیع و بهارشادی شد؛
آغاز امامت امام زمان (عج) مبارک باد
زمین هیچگاه از حجت خدا خالی نمی ماند
در میان شیعه رسم است که عصر روز شهادت امام حسن عسگری (ع) را " تاج گذاری امام مهدی (عج)" که همان "به امامت رسیدن امام زمان (عج)" است، می نامند؛ این به امامت رسیدن حضرت مهدی (عج) از آنجایی مهم است که این امام همام هنوز در میان ما است و شیعه با حضور خود حضرت، این عید را به جشن می نشیند. در روایات در خصوص به امامت رسیدن و حیات ایشان آمده است: احمد بن اسحاق که از بزرگان شیعه و پیروان ویژه امام عسکرى علیه السلام است مى گوید:
خدمت امام عسکرى علیه السلام شرفیاب شدم و مى خواستم در مورد جانشین پس از او بپرسم، اما آن گرامى بدون آنکه سؤ ال کنم فرمود: اى احمد! همانا خداى متعال از آن هنگام که آدم را آفرید، زمین را از حجت خدا خالى نگذاشته و نیز تا قیامت خالى نخواهد گذاشت، به خاطر حجت خدا بلا از اهل زمین رفع مى شود و باران مى بارد و برکات زمین خارج مى گردد.
عرض کردم: اى پسر رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟
آن حضرت با شتاب به درون خانه رفت و برگشت، در حالى که پسرى سه ساله، که رویى همانند ماه تمام داشت، بر دوش خویش حمل مى کرد و فرمود: اى احمد بن اسحاق ! اگر نزد خداى متعال و حجت هاى او گرامى نبودى این پسرم را به تو نشان نمى دادم، همانا او همنام رسول خدا و هم کنیه اوست، او کسى است که زمین را از عدل و داد پر مى سازد، همچنان که از ظلم و جور پر شده باشد.
اى احمد بن اسحاق! مثل او در این امت، مثل حضرت خضر علیه السلام و ذوالقرنین است، سوگند به خدا او غایب مى شود به طورى که در زمان غیبت او کسى از هلاکت نجات نمى یابد، مگر آنکه خداوند او را بر اعتراف به امامت وى ثابت قدم بدارد و موفق سازد که براى تعجیل فرج او دعا کند.عرض کردم: سرور من ! آیا نشانه اى دارد که دل من به آن اطمینان پیدا کند؟
در این هنگام آن پسر به عربى فصیح گفت : منم "بقیة الله" در زمین، همان که از دشمنان خدا انتقام مى گیرد، اى احمد بن اسحاق! پس از مشاهده عینى دنبال اثر نگرد.
احمد بن حسن بن اسحاق قمى مى گوید: هنگامى که خلف صالح متولد شد، نامه اى از مولاى ما ابومحمّد حسن عسکرى براى جدم احمد بن اسحاق آمد که در آن نامه امام به خط خویش نوشته بود:
براى ما فرزندى متولد شد، لازم است خبر تولد او را پنهان بدارى و به هیچ کس از مردم بازگو نکنى، ما کسى را بر این تولد آگاه نمى کنیم جز خویشاوند نزدیک را به جهت خویشاوندى، و دوست را به جهت ولایتش، دوست داشتیم خبر این تولد را به تو اعلام کنیم تا خداوند به خاطر آن تو را مسرور سازد، همچنان که ما را مسرور ساخت.
تولد حضرت مهدی (عج) پیش از طلوع فجر بود
عیسى بن محمّد جوهرى مى گوید: من و گروهى براى تهنیت تولد حضرت مهدى علیه السلام خدمت امام عسگرى (علیه السلام) رفتیم زیرا برادران ما خبر داده بودند که حضرت مهدى شب جمعه در ماه شعبان، هنگام طلوع فجر به دنیا آمده است. وقتى بر امام عسگرى (علیه السلام) وارد شدیم پیش از عرض سلام به او تهنیت عرض کردیم و قبل از آنکه سؤ ال کنیم فرمود: در میان شما کسى هست که این سؤ ال را در دل دارد که فرزندم مهدى کجاست؟ من او را نزد خدا به امانت گذاشتم، چنانکه مادر موسى، آنگاه که موسى را در صندوق نهاد و به دریا افکند، او را نزد خدا به امانت گذارد تا سرانجام خدا او را به او برگرداند. امام عسگری از عمه خود شان سیده حکیمه خاتون دختر امام جواد درخواست می کنند که شب نیمه شعبان در خانه حضرت بماند. به او می گویند فرزندی متولد خواهد شد که حجت خداوند در زمین است او می پرسد مادرش چه کسی است؟ حضرت می فرماید: نرجس خاتون. او می گوید: من تفحص کردم دیدم اثری از حمل دیده نمی شود. خدمت حضرت رسیدم و گفتم: من اثری از حمل نمی بینم. حضرت لبخندی زد و فرمود: مثل او مثل مادر موسی است که حمل او بر کسی ظاهر نشد چون فرعون اولاد بنی اسرائیل را می کشت تا موسی متولد نشود و این مسئله راجع به فرزند من نیز جاری است. و زمان ولادت هم قبل از طلوع فجر بود که در این وقت معمولاً انسانها خواب هستند و در حین ولادت فقط حکیمه خاتون حضورداشته و یا بنا بر روایتی که شیخ طوسی در کتاب غیبت نقل می کند پیره زنی قابله از همسایگان امام کمک کار حکیمه خاتون نیز بوده است که امام به او سفارش کتمان امر کرد و او را از افشاء آن برحذر داشت.
تصدی امامت
حضرت مهدى (ع ) بعدازولادت پنهان مى زیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکرى در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجرى دیده از جهان فرو بست . در این روز بنا به سنت اسلامى ، مى بایست حضرت مهدى بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد، تا خلفاى ستمگر عباسى جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند، و یا بدخواهان آن را از مسیر اصلى منحرف کنند، و وراثت معنوى و رسالت اسلامى و ولایت دینى را به دست دیگران سپارند. بدین سان ، مردم دیدند کودکى همچون خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سراى امام بیرون آمد، و جعفر کذاب عموى خود را که آماده نمازگزاران بر پیکر امام بود به کنارى زد، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد.
بیرون آمدن حضرت مهدى (ع ) و نماز گزاردن آن حضرت همه جا منتشر شد. کارگزاران و ماموران معتمد عباسى به خانه امام حسن عسکرى (ع ) هجوم بردند، امّا هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند و در چنین شرایطى بود که براى بقاى حجت حق تعالى، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهى براى حفظ جان آن (خلیفه خدا در زمین ) نبود؛ زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان . پس مشیت و حکمت الهى بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد؛ تا دست دشمنان از وى کوتاه گردد، و واسطه فیوضات ربانى ، بر اهل زمین سالم ماند. بدین صورت حجت خدا، هر چند آشکار نیست ، امّا انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنماى موالیان و دوستانش مى باشد. ضمنا این کیفر کردار امت اسلامى است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیرالمؤ منین على (ع ) و فرزندان معصومش روى برتافت، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد، و لزوم نهان زیستى آخرین امام را براى حفظ جانش سبب شد.امام در سن 5 سالگی یا نهایت 6 سالگی امامت را بعهده گرفت و در حین تصدی امامت کوچک ترین ائمه از نظر سن بود و این چیز غریبی نیست زیرا در میان پیامبران عیسی و یحیی در کودکی به پیامبری رسیدند و در میان ائمه هم امام جواد در سن 7 و یا 9 سالگی و امام هادی در سن 8 سالگی امامت را عهده دار شدند. درباب اهمیت وجود امام غایب در جهان بینى تشیع به نقل قول پروفسور هانرى کربن - مستشرق فرانسوى - در ملاقاتى که با علامه طباطبائى داشته ، مى پردازیم:
به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبى است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق، براى همیشه نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگى ولایت را زنده و پا بر جا مى دارد... تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمّد - صلى اللّه علیه و آله و سلم - ختم شده مى داند، ولى ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل مى باشد، بعد از آن حضرت و براى همیشه زنده مى داند. رابطه اى که از اتصال عالم انسانى به عالم الوهى کشف نماید بواسطه دعوتهاى دینى قبل از موسى و دعوت دینى موسى و عیسى و محمّد - صلوات اللّه علیهم - و بعد از حضرت محمّد، بواسطه ولایت جانشینان وى (به عقیده شیعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود، او حقیقتى است زنده که هرگز نظر علمى نمى تواند او را از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید... آرى تنها مذهب تشیع است که به زندگى این حقیقت،لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانى و الوهى، براى همیشه ، باقى و پا برجاست یعنى با اعتقاد به امام حىّ غایب.
<** ادامه مطلب... **>